معنی فارسی nonaffection
B1عدم احساس یا محبت نسبت به کسی یا چیزی.
Lack of affection or warmth towards someone or something.
- NOUN
example
معنی(example):
او نسبت به بچهسگ بیاحساسی نشان داد.
مثال:
She showed nonaffection towards the puppy.
معنی(example):
بیاحساسی او زمانی که از او سلام کرد غفلت کرد، مشهود بود.
مثال:
His nonaffection was clear when he ignored her greeting.
معنی فارسی کلمه nonaffection
:
عدم احساس یا محبت نسبت به کسی یا چیزی.