معنی فارسی nonagrarian

B2

غیرکشاورزی به جامعه‌ها یا فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که در آن‌ها کشاورزی نقش اصلی ندارد و به فعالیت‌های صنعتی یا خدماتی وابسته‌اند.

Not relating to agriculture or farming; typically describing areas or societies that are not based on farming.

example
معنی(example):

این منطقه عمدتا غیرکشاورزی است و به جای کشاورزی بر تکنولوژی و خدمات تمرکز دارد.

مثال:

The region is largely nonagrarian, focusing on technology and services rather than farming.

معنی(example):

یک جامعه غیرکشاورزی بیشتر بر صنعت و نه بر کشاورزی برای اقتصاد خود متکی است.

مثال:

A nonagrarian society relies more on industry than on agriculture for its economy.

معنی فارسی کلمه nonagrarian

: معنی nonagrarian به فارسی

غیرکشاورزی به جامعه‌ها یا فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که در آن‌ها کشاورزی نقش اصلی ندارد و به فعالیت‌های صنعتی یا خدماتی وابسته‌اند.