معنی فارسی nonalien
B1غیر بیگانه، به چیزی اشاره دارد که با محیط اطراف سازگار و مرتبط است.
Not foreign or alien; familiar or compatible with a particular context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مفهوم برای فرهنگ محلی بیگانه نبود.
مثال:
The concept was nonalien to the local culture.
معنی(example):
اندیشههای او در زمینه خود غیر بیگانه تلقی میشد.
مثال:
Her thoughts were considered nonalien in their context.
معنی فارسی کلمه nonalien
:
غیر بیگانه، به چیزی اشاره دارد که با محیط اطراف سازگار و مرتبط است.