معنی فارسی nonalignment
B2عدم تعهد، سیاستی است که کشورهای خاصی انتخاب میکنند تا وابسته به هیچ ائتلافی نباشند.
The policy of not aligning with any major power bloc or alliance.
- noun
noun
معنی(noun):
The condition of being nonaligned
example
معنی(example):
عدم تعهد به کشورهای اجازه میدهد که طبق منافع خود عمل کنند.
مثال:
Nonalignment allows countries to act according to their own interests.
معنی(example):
اصول عدم تعهد در طول جنگ سرد محبوب بود.
مثال:
The principle of nonalignment was popular during the Cold War.
معنی فارسی کلمه nonalignment
:
عدم تعهد، سیاستی است که کشورهای خاصی انتخاب میکنند تا وابسته به هیچ ائتلافی نباشند.