معنی فارسی nonalined
B1غیر الایند، وضعیتی که در آن اشیاء یا نظرات به نوعی قرار نمیگیرند یا با هم مرتبط نمیشوند.
Not arranged or placed in alignment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت غیر الایند پارچه کار با آن را دشوار کرده بود.
مثال:
The nonalined nature of the fabric made it difficult to work with.
معنی(example):
افکار غیر الایند او غالباً در حین بحثها از موضوع خارج میشد.
مثال:
Her nonalined thoughts often wandered off-topic during discussions.
معنی فارسی کلمه nonalined
:
غیر الایند، وضعیتی که در آن اشیاء یا نظرات به نوعی قرار نمیگیرند یا با هم مرتبط نمیشوند.