معنی فارسی nonapplicableness
B1عدم قابلیت اعمال، اشاره به وضعیتی دارد که نمیتوان یک قانون یا دستورالعمل خاص را به کار برد.
The quality of not being applicable.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم قابلیت اعمال این دستورالعملها ارزیابی خواهد شد.
مثال:
The nonapplicableness of these guidelines will be assessed.
معنی(example):
او دربارهٔ عدم قابلیت اعمال برخی سیاستها سوال کرد.
مثال:
She questioned the nonapplicableness of certain policies.
معنی فارسی کلمه nonapplicableness
:
عدم قابلیت اعمال، اشاره به وضعیتی دارد که نمیتوان یک قانون یا دستورالعمل خاص را به کار برد.