معنی فارسی nonaristocratically

B1

به شیوه‌ای که مرتبط با اشراف نباشد و به زندگی عادی و عادلانه تاکید کند.

In a manner that is not characteristic of the aristocracy.

example
معنی(example):

آنان به طور غیر اشرافی زندگی می‌کردند و کار سخت را به جای امتیاز ارزشمند می‌دانستند.

مثال:

They lived nonaristocratically, valuing hard work over privilege.

معنی(example):

او به صورت غیر اشرافی صحبت کرد و تلاش کرد که با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند.

مثال:

He spoke nonaristocratically, making sure to relate to his audience.

معنی فارسی کلمه nonaristocratically

: معنی nonaristocratically به فارسی

به شیوه‌ای که مرتبط با اشراف نباشد و به زندگی عادی و عادلانه تاکید کند.