معنی فارسی nonaromatically

B1

به شیوه‌ای اشاره دارد که بدون عطر یا غل و غش باشد.

Describing an approach or method that is straightforward, without embellishment or distraction.

example
معنی(example):

او به مسئله غیرعطرین نزدیک شد و بر حقایق تمرکز کرد.

مثال:

She approached the problem nonaromatically, focusing on the facts.

معنی(example):

داده‌ها به‌صورت غیرعطرین تحلیل شدند تا از سوگیری‌ها در تفسیر جلوگیری شود.

مثال:

The data was analyzed nonaromatically to avoid biases in interpretation.

معنی فارسی کلمه nonaromatically

: معنی nonaromatically به فارسی

به شیوه‌ای اشاره دارد که بدون عطر یا غل و غش باشد.