معنی فارسی nonassertiveness
B1وضعیتی که در آن فرد نمیتواند به راحتی ایدهها یا خواستههای خود را بیان کند.
The quality of being nonassertive; lack of self-assertion.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم وضوح او در بحثها باعث عدم روشنی شد.
مثال:
Her nonassertiveness in discussions led to a lack of clarity.
معنی(example):
عدم بیان نظر میتواند مانع رشد شخصی شود.
مثال:
Nonassertiveness can hinder personal growth.
معنی فارسی کلمه nonassertiveness
:
وضعیتی که در آن فرد نمیتواند به راحتی ایدهها یا خواستههای خود را بیان کند.