معنی فارسی nonatheistically
B1به روش یا رویکردی که بر اساس عدم اعتقاد به خدا است، انجام شده.
In a manner that does not acknowledge the existence of a deity.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول مناظره به طور غیرملحدانه استدلال کرد.
مثال:
He argued nonatheistically during the debate.
معنی(example):
این مقاله به طور غیرملحدانه نوشته شده بود تا به یک مخاطب وسیعتر جذب کند.
مثال:
The paper was written nonatheistically to appeal to a wider audience.
معنی فارسی کلمه nonatheistically
:
به روش یا رویکردی که بر اساس عدم اعتقاد به خدا است، انجام شده.