معنی فارسی nonblameless
B1به معنای اینکه کسی یا چیزی به طور کامل بیگناه نیست و ممکن است در سوءتفاهم یا مشکل نقش داشته باشد.
Not blameless; having some level of fault or responsibility.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در وضعیت پیچیده، همه را غیر بیگناه دانستند.
مثال:
In the complex situation, everyone was deemed nonblameless.
معنی(example):
او پس از شنیدن تمام جوانب داستان احساس کرد که غیر بیگناه است.
مثال:
She felt nonblameless after hearing all sides of the story.
معنی فارسی کلمه nonblameless
:
به معنای اینکه کسی یا چیزی به طور کامل بیگناه نیست و ممکن است در سوءتفاهم یا مشکل نقش داشته باشد.