معنی فارسی nonbreach
B2شرایط یا بندهایی در قرارداد که نقض آن مجاز نیست و باید رعایت شود.
A condition in a contract that prohibits a breach.
- NOUN
example
معنی(example):
قرارداد دارای بندی غیرنقض برای حفاظت از هر دو طرف بود.
مثال:
The contract had a nonbreach clause to protect both parties.
معنی(example):
آنها یک سیاست عدم نقض را برای حفظ اعتماد تضمین کردند.
مثال:
They ensured a nonbreach policy to maintain trust.
معنی فارسی کلمه nonbreach
:
شرایط یا بندهایی در قرارداد که نقض آن مجاز نیست و باید رعایت شود.