معنی فارسی nonbristled
B1غیر زبر، به معنی مو یا سطحی که زبر و خشن نیست.
Not having bristles; smooth or soft texture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این سگ یک پوشش صاف داشت که بدون زبر بود.
مثال:
The dog had a smooth coat that was nonbristled.
معنی(example):
قلم موی بدون زبر برای نقاشی ایدئال بود.
مثال:
The nonbristled brush was ideal for painting.
معنی فارسی کلمه nonbristled
:
غیر زبر، به معنی مو یا سطحی که زبر و خشن نیست.