معنی فارسی nonbroodiness
B1عدم افسردگی، به وضعیت پرندهای اطلاق میشود که تمایل به نشستن بر روی تخمها ندارد.
The state of not showing brooding behavior; refers to the absence of brooding.
- NOUN
example
معنی(example):
غیر افسردگی مرغ به او اجازه میدهد بیشتر کاوش کند.
مثال:
The nonbroodiness of the hen allowed her to explore more.
معنی(example):
مزرعه از غیر افسردگی بسیاری از مرغها بهرهمند شد.
مثال:
The farm benefited from the nonbroodiness of many hens.
معنی فارسی کلمه nonbroodiness
:
عدم افسردگی، به وضعیت پرندهای اطلاق میشود که تمایل به نشستن بر روی تخمها ندارد.