معنی فارسی nonbudding
B1مرحلهای از رشد که در آن جوانهها تشکیل نمیشوند.
A stage of growth where no buds are formed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این گیاه در ماههای زمستان غیر جوانهزنی ماند.
مثال:
The plant remained nonbudding during the winter months.
معنی(example):
گونههای غیر جوانهزنی معمولاً به آب و هوای سرد مقاوم هستند.
مثال:
Nonbudding species are often resistant to cold climates.
معنی فارسی کلمه nonbudding
:
مرحلهای از رشد که در آن جوانهها تشکیل نمیشوند.