معنی فارسی noncaptious
B2عدم عیبجویی، حالتی که در آن فرد به دنبال نواقص یا اشتباهات نمیباشد و به جای آن بر نقاط قوت تمرکز دارد.
Not prone to making petty criticisms; kind and understanding in evaluations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت غیر عیبجویی او او را به همکار فوقالعادهای تبدیل کرد.
مثال:
Her noncaptious nature made her a great collaborator.
معنی(example):
بازخورد غیر عیبجویانه از مربی مورد تقدیر قرار گرفت.
مثال:
The noncaptious feedback from the mentor was appreciated.
معنی فارسی کلمه noncaptious
:
عدم عیبجویی، حالتی که در آن فرد به دنبال نواقص یا اشتباهات نمیباشد و به جای آن بر نقاط قوت تمرکز دارد.