معنی فارسی noncasuistically

B1

به شیوه‌ای اطلاق می‌شود که طبق آن تحلیل یا بحث کردن به موارد خاص یا تجربیات فردی وابسته نیست و بر اصول و چارچوب‌های کلی استوار است.

In a manner that is not based on specific instances or cases.

example
معنی(example):

او به طور غیرقضائی درباره مسئله صحبت کرد و به چارچوب‌های نظری تکیه کرد.

مثال:

He spoke noncasuistically about the issue, relying on theoretical frameworks.

معنی(example):

تیم به طور غیرقضائی به مشکل نزدیک شد و بر روندهای وسیع‌تر تمرکز کرد.

مثال:

The team approached the problem noncasuistically, focusing on broader trends.

معنی فارسی کلمه noncasuistically

: معنی noncasuistically به فارسی

به شیوه‌ای اطلاق می‌شود که طبق آن تحلیل یا بحث کردن به موارد خاص یا تجربیات فردی وابسته نیست و بر اصول و چارچوب‌های کلی استوار است.