معنی فارسی noncondescendingly
B2بهطور غیرمتکبرانه، به شیوهای اشاره دارد که در آن هیچگونه احساس برتری نسبت به دیگران وجود ندارد.
In a manner that is respectful, without implying any superiority over others.
- ADVERB
example
معنی(example):
او قوانین را بهطور غیرمتکبرانه توضیح داد، که درک آن را آسان کرد.
مثال:
She explained the rules noncondescendingly, making it easy to understand.
معنی(example):
او موضوع را بهطور غیرمتکبرانه بحث کرد و به نظر همه احترام گذاشت.
مثال:
He discussed the topic noncondescendingly, respecting everyone's opinion.
معنی فارسی کلمه noncondescendingly
:
بهطور غیرمتکبرانه، به شیوهای اشاره دارد که در آن هیچگونه احساس برتری نسبت به دیگران وجود ندارد.