معنی فارسی nonconditioned
B2غیر شرطی، به حالتی اشاره دارد که تحت تأثیر یادگیری یا شرطی شدن نیست.
Describing a response that is innate and not learned.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
واکنش غیرشرطی بدون یادگیری قبلی اتفاق میافتد.
مثال:
A nonconditioned response occurs without prior learning.
معنی(example):
بیشتر رفلکسهای نوزادان مثالهایی از اعمال غیرشرطی هستند.
مثال:
Most newborn reflexes are examples of nonconditioned actions.
معنی فارسی کلمه nonconditioned
:
غیر شرطی، به حالتی اشاره دارد که تحت تأثیر یادگیری یا شرطی شدن نیست.