معنی فارسی nonconductor
B1غیرنقل به مادهای گفته میشود که قادر به هدایت الکتریسیته نیست.
A material that does not conduct electricity.
- noun
noun
معنی(noun):
Any material that does not conduct electricity; a dielectric
example
معنی(example):
یک غیرنقل اجازه نمیدهد که الکتریسیته از آن عبور کند.
مثال:
A nonconductor does not allow electricity to flow through it.
معنی(example):
بسیاری از دستگاههای ایمنی از غیرنقلها برای جلوگیری از شOCK استفاده میکنند.
مثال:
Many safety devices use nonconductors to avoid shocks.
معنی فارسی کلمه nonconductor
:
غیرنقل به مادهای گفته میشود که قادر به هدایت الکتریسیته نیست.