معنی فارسی nonconform

B1

غیرهم‌ساز، شخصی که به اعتقادات یا رسوم عمومی پایبند نیست.

To not conform; to go against established norms or practices.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که به انتظارات اجتماعی conform نکند.

مثال:

He chose to nonconform to societal expectations.

معنی(example):

غیرهم‌ساز بودن می‌تواند به دیدگاه‌های منحصر به فرد منجر شود.

مثال:

Being a nonconform can lead to unique perspectives.

معنی فارسی کلمه nonconform

: معنی nonconform به فارسی

غیرهم‌ساز، شخصی که به اعتقادات یا رسوم عمومی پایبند نیست.