معنی فارسی nonconscription

B1

عدم سربازی، سیاستی که به افراد اجازه می‌دهد به‌صورت اختیاری خدمات نظامی انجام دهند.

The practice of not requiring military service; voluntary enlistment.

example
معنی(example):

کشور سیاست عدم سربازی را برای جلوگیری از سربازگیری اعلام کرد.

مثال:

The country declared a policy of nonconscription to avoid military drafts.

معنی(example):

عدم سربازی به افراد این امکان را می‌دهد که انتخاب کنند آیا باید در ارتش خدمت کنند یا خیر.

مثال:

Nonconscription allows individuals to choose whether to serve in the military.

معنی فارسی کلمه nonconscription

: معنی nonconscription به فارسی

عدم سربازی، سیاستی که به افراد اجازه می‌دهد به‌صورت اختیاری خدمات نظامی انجام دهند.