معنی فارسی noncontending
B1عدم رقابت یا نزاع.
Not engaging in contention or conflict.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گروههای غیرمتخاصم برای یک هدف مشترک همکاری کردند.
مثال:
The noncontending groups worked together for a common goal.
معنی(example):
طبیعت غیرمتخاصم آنها مذاکرات را آسانتر کرد.
مثال:
Their noncontending nature made the negotiation easier.
معنی فارسی کلمه noncontending
:
عدم رقابت یا نزاع.