معنی فارسی noncultivatable

B1

به معنای غیر قابل کشت، به ویژه در مورد زمین‌هایی که نمی‌توان آنها را زراعت کرد.

Incapable of being cultivated or farmed; not able to support agricultural activities.

example
معنی(example):

دانشمندان در حال تحقیق در مورد گزینه‌های جایگزین برای مناطق غیرقابل کشت هستند.

مثال:

Scientists are researching alternatives for noncultivatable areas.

معنی(example):

مناطق غیر قابل کشت نیاز به استراتژی‌های محافظتی متفاوتی دارند.

مثال:

Noncultivatable regions require different conservation strategies.

معنی فارسی کلمه noncultivatable

: معنی noncultivatable به فارسی

به معنای غیر قابل کشت، به ویژه در مورد زمین‌هایی که نمی‌توان آنها را زراعت کرد.