معنی فارسی nondefeasibility
C2عدم معطل شدن، وضعیتی که در آن یک حق یا اعتبار نمیتواند با تغییر شرایط از بین برود.
The quality of being incapable of being voided or annulled.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم معطل شدن ادعا توسط دادگاه تأسیس شد.
مثال:
The nondefeasibility of the claim was established by the court.
معنی(example):
آنها برای عدم معطل شدن حقوق خود در این منازعه استدلال کردند.
مثال:
They argued for the nondefeasibility of their rights in the dispute.
معنی فارسی کلمه nondefeasibility
:
عدم معطل شدن، وضعیتی که در آن یک حق یا اعتبار نمیتواند با تغییر شرایط از بین برود.