معنی فارسی nondeliberateness
B1وضعیت یا کیفیت غیر عمدی بودن؛ به این معنا که عملی بدون فکر قبلی انجام شده است.
The quality or condition of being nondeliberate.
- NOUN
example
معنی(example):
غیر عمدی بودن پاسخ او موجب شد تا به نظر بیدقت بیاید.
مثال:
The nondeliberateness of his reply made it seem careless.
معنی(example):
یک نوع غیر عمدی بودن در رویکرد او وجود داشت.
مثال:
There was a certain nondeliberateness to her approach.
معنی فارسی کلمه nondeliberateness
:
وضعیت یا کیفیت غیر عمدی بودن؛ به این معنا که عملی بدون فکر قبلی انجام شده است.