معنی فارسی nondeliriousness

B1

حالت عدم هذیان، وضعیتی که در آن فرد هذیانی نیست و به وضوح می‌تواند صحبت کند.

The state of being not delirious; clarity of mind.

example
معنی(example):

غیرهذیانی او برای پزشکان تسکین‌دهنده بود.

مثال:

Her nondeliriousness was a relief to the doctors.

معنی(example):

غیرهذیانی برای ارزیابی‌های پزشکی دقیق ضروری است.

مثال:

Nondeliriousness is crucial for accurate medical assessments.

معنی فارسی کلمه nondeliriousness

: معنی nondeliriousness به فارسی

حالت عدم هذیان، وضعیتی که در آن فرد هذیانی نیست و به وضوح می‌تواند صحبت کند.