معنی فارسی nondemonstratively
B1به شیوهای که احساسات به صورت واضح نشان داده نمیشود.
In a manner that does not openly express emotions or feelings.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرقابل ابراز صحبت کرد و احساساتش را پنهان نگه داشت.
مثال:
She spoke nondemonstratively, keeping her emotions hidden.
معنی(example):
او به طور غیرقابل ابراز پاسخ داد که دوستانش را گیج کرد.
مثال:
He responded nondemonstratively, which confused his friends.
معنی فارسی کلمه nondemonstratively
:
به شیوهای که احساسات به صورت واضح نشان داده نمیشود.