معنی فارسی nondenotatively
C1به شیوهای اشاره دارد که در آن واژهها یا نمادها به صورت غیرمستقیم و کلی معنا میدهند.
Referring to a manner of expression in which words or symbols convey indirect or general meanings.
- ADVERB
example
معنی(example):
نویسنده ایدهها را به صورت غیرمعنایی بیان کرد و امکان تفسیرهای متعددی را فراهم کرد.
مثال:
The author expressed ideas nondenotatively, allowing for multiple interpretations.
معنی(example):
در هنر، رنگها میتوانند به صورت غیرمعنایی برای منتقل کردن احساسات به کار بروند نه معانی حرفی.
مثال:
In art, colors can be used nondenotatively to convey feelings rather than literal meanings.
معنی فارسی کلمه nondenotatively
:
به شیوهای اشاره دارد که در آن واژهها یا نمادها به صورت غیرمستقیم و کلی معنا میدهند.