معنی فارسی nondiscovery
B1عدم کشف به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی جدید یا مهم پیدا نمیشود.
The state of not discovering something.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم کشف سیارات جدید، نجومدانان را سالها متحیر کرد.
مثال:
The nondiscovery of new planets kept astronomers puzzled for years.
معنی(example):
عدم کشف در طی اکتشاف منجر به ارزیابی مجدد روشهای جستجو شد.
مثال:
Nondiscovery during the expedition led to re-evaluation of the search methods.
معنی فارسی کلمه nondiscovery
:
عدم کشف به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی جدید یا مهم پیدا نمیشود.