معنی فارسی nondistinguished
B1غیرقابل تمایز، به وضعیتی اطلاق میشود که چیزی فاقد ویژگیهای بارز یا مهم باشد.
Lacking distinction or excellence; unremarkable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عملکرد او تا حدودی غیرقابل تمایز بود و به چشم نیامد.
مثال:
His performance was rather nondistinguished and did not stand out.
معنی(example):
با وجود پتانسیلش، کار او در طول حرفهاش غیرقابل تمایز باقی ماند.
مثال:
Despite his potential, his work remained nondistinguished throughout his career.
معنی فارسی کلمه nondistinguished
:
غیرقابل تمایز، به وضعیتی اطلاق میشود که چیزی فاقد ویژگیهای بارز یا مهم باشد.