معنی فارسی nondormant
B1غیرخواب، به حالتی اطلاق میشود که فعالیت یا رشد وجود دارد و به حالت خواب یا خاموشی نمیرود.
Not dormant; actively growing or functioning.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این گیاه غیرفعال نیست و به رشد خود ادامه میدهد.
مثال:
The plant is nondormant and continues to grow.
معنی(example):
حرفه او غیرفعال نبوده و او به چالشهای جدیدی میپردازد.
مثال:
Her career has been nondormant as she takes on new challenges.
معنی فارسی کلمه nondormant
:
غیرخواب، به حالتی اطلاق میشود که فعالیت یا رشد وجود دارد و به حالت خواب یا خاموشی نمیرود.