معنی فارسی nondruidic
B1به معنای عدم ارتباط با یا نشانههای فرهنگ یا باورهای درویدی.
Not related to or characteristic of druids or their practices.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این فلسفه غیردرویدی محسوب میشد و از سنتهای باستانی بیبهره بود.
مثال:
The philosophy was considered nondruidic, lacking ancient traditions.
معنی(example):
باورهای او غیردرویدی بود و به جای آن بر روی شیوههای مدرن تمرکز داشت.
مثال:
His beliefs were nondruidic, focusing instead on modern practices.
معنی فارسی کلمه nondruidic
:
به معنای عدم ارتباط با یا نشانههای فرهنگ یا باورهای درویدی.