معنی فارسی nondrying
B1به معنای عدم ایجاد خشکی یا کم آبی، معمولاً در مورد محصولات مراقبت از پوست و مو.
Not causing dryness; maintaining moisture or hydration.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کرم خشککننده نیست و پوست شما را مرطوب نگه میدارد.
مثال:
This cream is nondrying and keeps your skin moisturized.
معنی(example):
چشمان او خشککننده نبودند و با خوشحالی میدرخشیدند.
مثال:
Her eyes were nondrying, shining with happiness.
معنی فارسی کلمه nondrying
:
به معنای عدم ایجاد خشکی یا کم آبی، معمولاً در مورد محصولات مراقبت از پوست و مو.