معنی فارسی nonearning
B1بیدرآمد، به مفهوم عدم تلاش یا مشغولیت در راستای کسب درآمد.
Not earning; lacking the ability or effort to generate income.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در رویکرد خود به جستجوی کار بیمیل به نظر میرسید.
مثال:
He seemed nonearning in his approach to the job hunt.
معنی(example):
نگرش بیمیل او پیدا کردن یک شغل را برایش دشوار کرد.
مثال:
Her nonearning attitude made it difficult for her to find a job.
معنی فارسی کلمه nonearning
:
بیدرآمد، به مفهوم عدم تلاش یا مشغولیت در راستای کسب درآمد.