معنی فارسی nonentomological

B2

غیرحشره‌شناسی، مرتبط با زمینه‌ها یا عوامل غیر از علم حشره‌شناسی.

Relating to aspects that are not pertaining to entomology.

example
معنی(example):

جنبه‌های غیرحشره‌شناسی مطالعه توسط اکثر پژوهشگران نادیده گرفته شد.

مثال:

The nonentomological aspects of the study were overlooked by most researchers.

معنی(example):

او بیشتر بر روی عوامل غیرحشره‌شناسی تاثیرگذار بر اکوسیستم‌ها تمرکز کرد.

مثال:

She focused more on the nonentomological factors affecting ecosystems.

معنی فارسی کلمه nonentomological

: معنی nonentomological به فارسی

غیرحشره‌شناسی، مرتبط با زمینه‌ها یا عوامل غیر از علم حشره‌شناسی.