معنی فارسی nonentreatingly

B1

به طرز غیرمنازعه، به طور غیر مستقیم که در آن درخواست یا خواهش خاصی وجود نداشته باشد.

In a manner that does not involve pleading or making requests.

example
معنی(example):

او به طور غیرمنازعه صحبت کرد و دیگران را نسبت به موضع‌اش مطمئن نکرد.

مثال:

She spoke nonentreatingly, leaving others unsure of her stance.

معنی(example):

مربی به تیم به صورت غیرمنازعه صحبت کرد و بر بهبود تأکید کرد.

مثال:

The coach addressed the team nonentreatingly, focusing on improvement instead.

معنی فارسی کلمه nonentreatingly

: معنی nonentreatingly به فارسی

به طرز غیرمنازعه، به طور غیر مستقیم که در آن درخواست یا خواهش خاصی وجود نداشته باشد.