معنی فارسی nonephemerally
B1به صورت غیرزودگذر و با توجه به مداوم بودن و پایداری.
In a manner that is not temporary or fleeting.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت غیرزودگذر درباره برنامههایش برای آینده صحبت کرد.
مثال:
She spoke nonephemerally about her plans for the future.
معنی(example):
کمیته به مسأله به شکل غیرزودگذر نزدیک شد و تأثیرات بلندمدت را در نظر گرفت.
مثال:
The committee approached the issue nonephemerally, considering long-term effects.
معنی فارسی کلمه nonephemerally
:
به صورت غیرزودگذر و با توجه به مداوم بودن و پایداری.