معنی فارسی noneruption
B1عدم فوران، حالتی که در آن آتشفشانها فوران نمیکنند و فعالیتهای خطرناک را ایجاد نمیکنند.
The absence of a volcanic eruption.
- NOUN
example
معنی(example):
این منطقه از عدم فوران آتشفشانی بهرهمند شد و از هرگونه فاجعهای جلوگیری کرد.
مثال:
The region experienced a noneruption, avoiding any volcanic disaster.
معنی(example):
عدم فوران سال گذشته، آرامش را به ساکنان محلی آورد.
مثال:
The noneruption last year brought relief to the local residents.
معنی فارسی کلمه noneruption
:
عدم فوران، حالتی که در آن آتشفشانها فوران نمیکنند و فعالیتهای خطرناک را ایجاد نمیکنند.