معنی فارسی nonexotically
B1به شیوهای که غیرعجیب باشد، در عمل یا ظاهر معمولی و عادی است.
In a manner that is not exotic or unusual; commonplace.
- ADVERB
example
معنی(example):
هنرمند منظره را به شکل غیرعجیب نقاشی کرد.
مثال:
The artist painted the scenery nonexotically.
معنی(example):
او به طور غیرعجیب لباس پوشید و سبکهای ساده را ترجیح داد.
مثال:
He dressed nonexotically, preferring simple styles.
معنی فارسی کلمه nonexotically
:
به شیوهای که غیرعجیب باشد، در عمل یا ظاهر معمولی و عادی است.