معنی فارسی nonexplainable

B1

غیرقابل توضیح به وضعیتی اطلاق می‌شود که نتوان به راحتی دلیل یا توضیحی برای آن پیدا کرد.

Not capable of being explained or accounted for.

example
معنی(example):

این پدیده توسط دانشمندان غیرقابل توضیح در نظر گرفته شد.

مثال:

The phenomenon was considered nonexplainable by scientists.

معنی(example):

واکنش او غیرقابل توضیح بود و همه را گیج کرد.

مثال:

Her reaction was nonexplainable, leaving everyone confused.

معنی فارسی کلمه nonexplainable

: معنی nonexplainable به فارسی

غیرقابل توضیح به وضعیتی اطلاق می‌شود که نتوان به راحتی دلیل یا توضیحی برای آن پیدا کرد.