معنی فارسی nonfestively

B1

به طرز غیرجشنواره‌ای، به طرز یا شیوه‌ای اشاره دارد که رنگ و بوی جشن را ندارد و معمولاً ساده و بدون زرق و برق است.

In a manner that is not festive; lacking the elements of celebration.

example
معنی(example):

او به طور غیرجشنواره‌ای برای تجمع لباس پوشید تا آن را ساده نگه دارد.

مثال:

She dressed nonfestively for the gathering to keep it simple.

معنی(example):

این رویداد به طور غیرجشنواره‌ای برنامه‌ریزی شد تا به سلیقه‌های همه پاسخ دهد.

مثال:

The event was planned nonfestively to accommodate everyone's preferences.

معنی فارسی کلمه nonfestively

: معنی nonfestively به فارسی

به طرز غیرجشنواره‌ای، به طرز یا شیوه‌ای اشاره دارد که رنگ و بوی جشن را ندارد و معمولاً ساده و بدون زرق و برق است.