معنی فارسی nonfeverously

B1

به شکل و وضعیتی که در آن تب وجود نداشته باشد.

In a non-feverish manner.

example
معنی(example):

کودک با وجود سرما به آرامی بازی کرد.

مثال:

The child played nonfeverously despite the cold.

معنی(example):

او با آرامش به جمعیت صحبت کرد.

مثال:

She addressed the crowd nonfeverously.

معنی فارسی کلمه nonfeverously

: معنی nonfeverously به فارسی

به شکل و وضعیتی که در آن تب وجود نداشته باشد.