معنی فارسی nonformation
B1عدم شکلگیری، به وضعیت یا عمل نبودن یا تشکیل نشدن چیزی اشاره دارد.
The state or condition of not being formed or developed.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تشکیل تیم، نگرانیای برای مدیر بود.
مثال:
Nonformation of the team was a concern for the manager.
معنی(example):
عدم شکلگیری سیاستها میتواند به هرج و مرج در حکمرانی منجر شود.
مثال:
The nonformation of policies can lead to chaos in governance.
معنی فارسی کلمه nonformation
:
عدم شکلگیری، به وضعیت یا عمل نبودن یا تشکیل نشدن چیزی اشاره دارد.