معنی فارسی nonfraternally

B1

به روشی اشاره دارد که در آن روابط یا تعاملات دوستانه و برادری وجود ندارد.

In a manner that does not foster brotherly relationships.

example
معنی(example):

او در طول پروژه به صورت غیر برادری با همکلاسی‌هایش برخورد کرد.

مثال:

He approached his classmates nonfraternally during the project.

معنی(example):

بحث به‌صورت غیر برادری برگزار شد تا حرفه‌ای بودن تضمین شود.

مثال:

The discussion was held nonfraternally to ensure professionalism.

معنی فارسی کلمه nonfraternally

: معنی nonfraternally به فارسی

به روشی اشاره دارد که در آن روابط یا تعاملات دوستانه و برادری وجود ندارد.