معنی فارسی nonfreedom
B1عدم آزادی، وضعیت یا حالتی که در آن افراد نمیتوانند آزادانه انتخاب کنند یا عمل کنند.
The state of being deprived of freedom.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم غیر آزادی چالشهایی برای درک ما از دموکراسی ایجاد میکند.
مثال:
The concept of nonfreedom challenges our understanding of democracy.
معنی(example):
او در مورد پیامدهای غیر آزادی در جامعه صحبت کرد.
مثال:
She spoke about the implications of nonfreedom in society.
معنی فارسی کلمه nonfreedom
:
عدم آزادی، وضعیت یا حالتی که در آن افراد نمیتوانند آزادانه انتخاب کنند یا عمل کنند.