معنی فارسی nongraphically
B1به صورت غیرگرافیکی انجام دادن یا نمایش دادن چیزی بدون استفاده از گرافیک.
In a manner that does not involve graphical representation.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها باید بهطور غیرگرافیکی تجزیه و تحلیل شوند تا روندهای زیرین درک شوند.
مثال:
The data should be analyzed nongraphically to understand the underlying trends.
معنی(example):
ما پروژه را بهطور غیرگرافیکی بحث کردیم و بر روی مفاهیم تمرکز کردیم نه تصاویر.
مثال:
We discussed the project nongraphically, focusing on concepts rather than visuals.
معنی فارسی کلمه nongraphically
:
به صورت غیرگرافیکی انجام دادن یا نمایش دادن چیزی بدون استفاده از گرافیک.