معنی فارسی nonheretically
B1به معنای عدم تضاد با اعتقادات مذهبی، بدون به چالش کشیدن باورهای موجود.
In a manner that does not challenge established religious beliefs.
- ADVERB
example
معنی(example):
این بحث به طور غیر کفرآمیز برگزار شد و دیدگاههای مختلف پذیرفته شد.
مثال:
The discussion was held nonheretically, accepting diverse viewpoints.
معنی(example):
او استدلالهای خود را به طور غیر کفرآمیز ارائه داد تا گفتگوی آزاد را تشویق کند.
مثال:
She presented her arguments nonheretically to foster open dialogue.
معنی فارسی کلمه nonheretically
:
به معنای عدم تضاد با اعتقادات مذهبی، بدون به چالش کشیدن باورهای موجود.