معنی فارسی nonimitatively
B1به طور غیر تقلیدی، به نوعی که در آن حداقل از دیگران تقلید نشود.
In a manner that does not imitate; showing originality.
- ADVERB
example
معنی(example):
او افکارش را به صورت غیر تقلیدی در نوشتهاش بیان کرد.
مثال:
He expressed his thoughts nonimitatively in his writing.
معنی(example):
هنرمند موضوع نمایشگاه را به صورت غیر تقلیدی به تصویر کشید.
مثال:
The artist nonimitatively interpreted the theme of the exhibition.
معنی فارسی کلمه nonimitatively
:
به طور غیر تقلیدی، به نوعی که در آن حداقل از دیگران تقلید نشود.