معنی فارسی nonimplemental

B2

غیر اجرایی به مواردی اشاره دارد که در عمل به کار نمی‌روند یا اعمال نمی‌شوند.

Not related to or conducive to implementation; not capable of being implemented.

example
معنی(example):

گزارش به عوامل غیر اجرایی متعددی که بر پروژه تأثیر می‌گذارد اشاره کرد.

مثال:

The report highlighted several nonimplemental factors affecting the project.

معنی(example):

ملاحظات غیر اجرایی برای جلوگیری از سردرگمی در آینده بحث شد.

مثال:

Nonimplemental considerations were discussed to avoid confusion later.

معنی فارسی کلمه nonimplemental

: معنی nonimplemental به فارسی

غیر اجرایی به مواردی اشاره دارد که در عمل به کار نمی‌روند یا اعمال نمی‌شوند.